Spotlight , 2015
گروهی به نام "روزنامه نگاران افشاگر" درگیر پروندهی " آزار جنسی کودکان توسط کشیشان" میشن. کمکم جلو میرن تا میرسن به رقم 90 کشیش در ایالت!! کلیسا هم راه سرپوش گذاشتن به به قضیه رو خوب پیدا کرده جوری که تبدیل به یک توالی ِ مکرّر شده. نکتهی جالب اینجاست که فیلم اشاره گذرا و کوتاهی به عکسالعمل یکی از این کشیشها میکنه و فرد مذکور خودش رو اصلاً در جایگاه بازخواست نمیدونه!
به شخصه عاشق اینجور سوژهها هستم. اما پایانبندی فیلم رو نپسندیدم، یعنی منتظر یه چیز بزرگتر و پر هیجانتر دربارهی این سوژهی خطرناک بودم. چون فیلمهای امسال رو ندیدم نمیدونم این فیلم سزاوار بردن جایزهی اسکار بهترین فیلم بود یا نه.
+ در پشت پردهی مذهب همیشه اتفاقاتی میوفته که عوام اپسیلونی از اونها رو نمیبینن. فقط محکوم هستن به باورهای تحمیلی که از درست یا غلط بودنشون افراد اندکی باخبر هستن. اینطور میشه که نهادی مثل کلیسا با این حجم افشاگریها در طی سالها هم چنان بر مسند قدرت باقیمونده و تاثیری که بر مسائل داره غیر قابل انکاره.
+ در این زمینه دو رمان پر رنگ میشناسم،
حشاشین / تامس گیفورد
راز داوینچی / دن براون
هر دوی این کتابها سعی در افشای ِکارهای ِ پشت پردهی کلیسا دارن. راز داوینچی به زمان عقبتری برمیگرده و به نسبت واقعیتر هست. اطلاعات نمادشناسی بسیار جالبی هم به خواننده منتقل میکنه و جالب این که جایی شنیدم دن براون خودش فراماسونر هست. دو داستان معما گونه و تو در تو هستن، پر از دسیسه و زدُ بند، تشویش و اضظراب برای کشف حقیقت و خطراتی که در این راه وجود داره. اگر از این دست داستانها دوست دارید از خوندن این دو کتاب غافل نشید.
وقتی حشاشین رو میخوندم، در موسسهای روزگار میگذروندم. یک شب بر اثر خوندن این کتاب ترسی از تنها بودن در اون فضای ِ بزرگ، سرامیکی و سرد با سالنها و کلاسهای بزرگ و تاریک بر ما مستولی شده بود اون سرش ناپیدا. مدام پشتم رو نگاه میکردم مبادا یکی از این کشیشهای ردا پوش ِ سیاه از پشت خفتم کنه و روزش اسطوخودوس میخوردم که از هیجانات و تپش قلب ِ شب ِ گذشته کاسته شه! [:D]
پ.ن. شما هم اگر رمان کلیسایی میشناسید به ما معرفی کنید دوستان.