شعاع ِ روابط در دایرهی ِ زندگی
We found each other at the dark
می گه: «خواب تو رو دیدم. من در تاریکی گم شده بودم. تو هم گم شده بودی و ما در تاریکی همیدگه رو پیدا کردیم.»
آدمها در تاریکی واقعیت ِ خودشون هستن. اصل ِ جنس. مهربانیشون، صبوری و آرامشی که ممکنه داشته باشن یا بیصبری و عصبانیتشون. حتی ترسها و خشم ُ نفرتی که ممکنه بروز بدن..همه چیزشون خالصه. اون قدر ممکنه لایه لایه کنار برن که به ریشه برسن و خودشون از چیزی که میبینن شگفتزده شن. احتملاً برای همین هست که میگن در دل ِ تاریکی نور نهفته ست.
بهتره آدمها در تاریکی همدیگه رو بشناسن تا روشنایی نه؟ بعد میتونی درمورد موندن یا رهاکردنشون تصمیم بگیری. اگه خودم باشم؟ آدمهایی که در موقعیتهای تاریک نمرهی قبولی نگیرن رو از دایرهی روابطم خارج میکنم. چون این دایرهی زندگی ِ منه، حق ِ منه. برن که جا برای جدیدترها باز بشه. امّـا؛ آدمهایی که تاریکی ِ روشنی دارن خیلی با ارزشن.
بیا دیگران رو بیخیال شیم
این چیزیه که این لحظه از زندگی داره بهمون میگه