جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

You won’t lie
You will shine bright
I see the light of the ending

You’ll be fine
Like a rising star
? Can you also see that starlight


بایگانی

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

 

اینقدر از این آدمای آروم اما پوست کلفتی که هفتا جون دارن خوشم میاد. شخصیت ِ رایان گالسینگ داخل فیلم Drive رو میگم. زد؛ خورد، اما در نهایت زنده موند. هندل کردن ِ خودت در موقعیت های غیرمنتظره و سریع کار ِ هرکسی نیست! چقدر «لحظات» در زندگیها مون ارزشمند هستن. نمیدونیم و هیچ ارزشی براشون قائل نیستیم، اونها میان و میگذرن و ما حتی ممکنه هیچ وقت متوجه نشیم چه چیزی رو از دست دادیم، تنها برای اینکه موقعی که لازم بود درست واکنش نشون ندادیم.

"ایرین" توی این فیلم مثل ِ ملکه ی منفعلی بود که ماجرا به خاطر در امان موندن خودش و فرزندش اتفاق افتاد اما خودش نفهمید. لحظه ای که باید تصمیم می گرفت نگرفت و فقط کمی بعدش پشیمون شد. این شخصیت دقیقاً نماد زن های خوب ولی بی سیاستی هست که شکوه ِ ملکه ی یک زندگی بودن رو خودشون از خودشون صلب می کنن.

 

*پ.ن. این روز ها یکم بی حوصله م، یعنی روی دور ِ بی حوصلگیم...ای کاش انتهای ِ این مرحله که پر از پریشان احوالیه یک رسیدن ِ شیرین و قشنگ در انتظارمون باشه..

۳ نظر ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۰۴:۵۸
ZaR




۶ نظر ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۳۶
ZaR