جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

You won’t lie
You will shine bright
I see the light of the ending

You’ll be fine
Like a rising star
? Can you also see that starlight


بایگانی

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

 



به کج اندیشی؛ خاموش نشسته..

[کلیک]
 
۴ نظر ۲۳ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۱
ZaR

جریان ما شبیه اون داستانه که دختر پاکدامنی در معرض تجاوز قرار می‌گیره، در ثانیه‌های آخر چند لحظه مهلت می‌خواد، می‌ره دستشویی فضولات چاه رو به تمام بدنش می‌ماله و میاد بیرون. از بعد از اون همیشه تنش بوی گلاب می‌داده.
حالا شده ماجرای ما و مهر ماهی که ما رو تا جایی که جا داشته گُهمال کرده، به امید اینکه در نهایت به بوی گلاب برسیم! :))

 

پ.ن. اربعین بریم کربلا؟

 

 

۹ نظر ۱۷ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۲
ZaR