جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

You won’t lie
You will shine bright
I see the light of the ending

You’ll be fine
Like a rising star
? Can you also see that starlight


بایگانی

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

این پست به دلایل شخصی فقط پی‌نوشت داره:

مرسی از این دورهمی که باعث شد ترکش ِ اوضاع و احوالات نابسامان به اینجا اصابت نکنه و کار نابخردانه‌ای اعم از تخته‌کردن ِ در ِ اینجا یا بی‌توجهی در حق ِ این وبلاگ نکنم و تصمیم بگیرم بلاگر ِ بهتری باشم، بهتر از قبل!

مرسی از «حسّ ِ» خوب و آشنایی که بودن در شعاعتون داشت. از حضور داشتن در این جمع عمیقاً خوشحالم. با بعضی‌ها بیشتر و از نزدیک‌تر آشنا شدم و با بعضی‌ها از دورتر که امیدوارم قسمت باشه و در دیدارهای بعدی نزدیک‌تر بشیم. فکر کنم یکم هم روی اعصاب لیدر پیاده‌روی کرده باشم، معذرت آقا. [:D]


۶ نظر ۱۷ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۲۸
ZaR