ابرهای عالم شب و روز
در دلم میگریند
مهم نیست چی بشه، فقط همین کار رو میتونم انجام بدم
عیبی نداره اگر بیوفتم، باز هم می دَوَم
عیبی نداره اگر آسیب ببینم
نمیتونم متوقف شم
کاری از دستم بر نمیاد
I must become a people's person
because people need people
and that's the only way to be
گاهی انجام ِ کار ِ درست تو را تمام می کند، به بی رحمانه ترین وجه ممکن.
*عنوان نوشت:
آن وعده های دروغینت
به آتش کشاندن رویاهایم
آن دعا و نذرهای سنگدلانهات
از همهشان بیزار و متنفرم
پ.ن. کی قراره از این فاز ِ حسرت، غم و خشم بیایی بیرون؟ خسته شدم!
با کمال میل در این تاریکی ِ عمیق زندانی میمانم
در جایی که دردهایم زندگی میکنند
اجازه بده نفسی عمیق بکشم
*عنوان نوشت: زمان مرگ: 12 فروردین 99، حوالی نیمه شب.
_ چه کار کنم؟
* عنوان نوست: محسن چاووشی میخواند. باید صدایش را تحریم کنم، نمیگذارد از این سیاهچاله بدون عارضهی جانبی بیرون بیایم! باید کلهم الاجمعین ِ آهنگهای گوشی را بریزم در دریا شاید خاطرات کهنه هم همراهشان سَقَط شدند.
پ.ن.1 دستت مبارک است که میآورد به هوش / این سایه دستهای مبارک بزن مرا / تا مردهای به زنده شدن مفتخر شود..
پ.ن.2 اگر از این زندان جان سالم به در بردم، دیگر بر نمیگردم، به خدا قسم.
_ چرا آدمهایی که محکوم به نابودی هستند را دوست داریم؟
_ زیرا در یادها بیشتر و بهتر میمانند.
_ موجودات روان پریشی که میخواستند در یادها بمانند. با پرداختن چه بهایی؟
_ به هر قیمتی.
* عنوان نوشت:
نگاه صوفی ِ ناخوانا
جهان پریشی ِ مولانا
دهان پریشی ِ مولانا
تو خانقاه منی؛ با من
بچرخ و یاحق و یاهو کن
تولدت مبارک
پ.ن. ای کاش شروع سال جدیدم اینگونه باشد که یار پسندید مرا.. مرا تنهای ِ تنهای ِ تنها یک امید است و آن یک فقط تویی...نشسته ام به دَر نگاه می کنم؛ بیا.. بیا..