جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

You won’t lie
You will shine bright
I see the light of the ending

You’ll be fine
Like a rising star
? Can you also see that starlight


بایگانی

کلاب کَپَل‌های ِ به درد آمده

چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۰۲ ق.ظ

یکی از اولین هم‌اتاقی‌هایم نسترن نامی بود کُرد زبان. در اتاق هشت نفره‌مان اولین تخت دو طبقه‌ی کنار در برای ما بود، او پایین می‌خوابید و من بالا. او بزرگترین فرد اتاق بود و من کوچکترین، او باتجربه‌تر بود و من اول ِ راه. دختری بود با چارچوب و جاه طلب، روی تز دکترایش کار می کرد ور در این بین دچار مشکلات جسمی از جمله کمر درد شدید شده بود. سعی می‌کرد تجربه‌هایش را با من به اشتراک بگذارد، حرفهایش را مبهم به خاطر دارم اما وقت‌هایی که درد امانش را می‌برید می‌گفت: «زهرا راهی که من رفتم رو نرو، درس و دانش‌آموزی ارزش سلامتی آدم رو نداره.» و حالا بعد از حدود یک دهه من به حق جا پای او گذاشته‌ام. عمق حرفهایش را الان درک می‌کنم. هر از چندگاهی با خودم فکر می‌کنم ارزشش را داشت و دارد؟ علم و دانشی که سلامتی تو را متزلزل کرده، کمرت را نصف و عضله‌های سُرینی‌ات را له و لورده کرده؟ کاش به حرفهایش دقیق‌تر گوش داده بودم اما آن موقع جوان بودم و خام؛ همراه با اشتیاقی بیش از حد معمول.. اگر حرف‌هایش را جدی‌تر گرفته بودم شاید الان برای این سوال جوابی می‌داشتم: نمیدانم سلامتی آن اسماعیل است که باید قربانی شود و تا قربانی‌اش نکنی خداوند آن را به تو نمی‌بخشد یا بیماری هم زاده‌ی یک طمع است؟ طمع بیشتر دانستن و بیشتر خواستن حتی در علم آموزی؟

شده‌ام زهرای نعنا فلفلی  که دست به پشت راه می رود. روزها دو الی سه مرتبه به محل درد روغن نعنا فلفلی که مادر خانمی توصیه کرده میزند، طوری که قبل از وارد شدن به جایی؛ اول رایحه‌ی نعنا در هوا پخش می‌شود، هنگام راه رفتن دست به پشت گرفته و کمی به جلو خم شده راه می‌رود و نمی‌تواند به مدت طولانی بنشیند. از سال‌ها پیش وارد گروه کمرهای به درد آمده شده بودم اما جنس این درد متفاوت است، کمربند لگنی و عضلات سُرینی‌ام را هم درگیر کرده. می‌نشینم درد میکند، می‌ایستم و می‌خوابم هم درد می کند. راه کارهای معمول تا به حال جواب نداده‌اند. حالا رسما وارد کلاب کَپَل های به درد آمده شده‌ام.

البته احتمالا کم نیستند افراد مشابه من جزء این گروه. دیده‌ها و شنیده‌ها حاکی از این است که نسل ما و بعد از ما احتمالا زودتر از موعد به امراض حرکتی-ماهیچه‌ای مبتلا شوند به علت نشستن بیش از حد پای دستگاه‌های الکترونیکی، حالا به اینها امراض سر و چشم و گوش را هم اضافه کن، چه شود! خلاصه که اگر شما هم به هر دلیلی زیاد می‌نشینید ببینید ارزشش را دارد که در ماه‌ها و سال‌های آینده جزء کلاب کپل‌های به درد آمده بشوید یا نه؟

۰۱/۱۲/۱۰

نظرات  (۴)

۱۲ اسفند ۰۱ ، ۲۱:۴۵ کلمنتاین ‌‌

ممنون. متوسطم :دی

پاسخ:
الهی متوسط رو به بالا باشی و بیشتر. ^--^
۱۱ اسفند ۰۱ ، ۱۶:۰۵ کلمنتاین ‌‌

با توجه به اینکه این روزها باید ساعات طولانی پشت لپ‌تاپ بشینم، ممنونم که این پست رو نوشتی و تلنگر زدی بهم که مواردی که باید رو رعایت کنم تا کم‌ترین ضرر بهم وارد بشه. یاد چند وقت پیش افتادم که با استرس خیلی خیلی زیاد رفته بودم دکتر تا ببینه علت درد گردنم چیه و همش می‌گفتم اگر جدی نباشه دیگه قول می‌دم رعایت کنم و اینا، ولی باز یادم رفت!

 

امیدوارم خیلی زود خوب بشی (:

پاسخ:
سلام کلمنتاین، حالت چه طوره؟

اره، بدن وقتی اینجوری دادش در میاد یعنی از رفتاری که باهاش داری راضی نیست پس باید نوع استراتژی رفتاریمون رو باهاشون تغییر بدیم، ببریمش به سمت درست. هوف.

ممنونم، بهمچنین.
۱۰ اسفند ۰۱ ، ۱۹:۵۳ فاطمه ‌‌‌‌

آه... من پارسال نزدیک دفاعم خیلی به این موضوع دچار بودم. یه بازه‌ای گردن‌درد خیلی بدی گرفتم. یه بارم با درد قفسه سینه از خواب بیدار شدم و عمیق‌تر از همیشه از خودم پرسیدم ارزشش رو داره؟ چشمام هم که همینجوریش ضعیف هست و شاید کمی هم نمره‌ش بالا رفته باشه تو این یکی دو سال.

یه بار پیش خودم گفتم اصلا چه کاریه درس خوندن یا شغلی که پشت میز نشستنی باشه همه‌ش و آدم کمر و گردن و چشمش به فنا بره. بعد هی به شغلای دیگه فکر کردم و دیدم تقریبا هر شغلی ممکنه یه آسیب جسمی با خودش همراه داشته باشه. برا همینه که باید اون کار ارزشش رو داشته باشه برامون.

و البته باید مراقبت هم بکنیم. مثلا من الان مدتیه سعی می‌کنم حواسم باشه طولانی‌مدت یه جا نشینم و بین کار کردنم پاشم قدم بزنم یا حرکات کششی که برای گردن خوبن انجام بدم.

 

امیدوارم درد کمر تو هم زودتر خوب بشه. ولی اگه طولانی شده یه دکتر برو حتما. 

پاسخ:
سلاام.
"ارزشش رو داشت؟" انگار پرسیدن این سوال اجتناب ناپذیره، مخصوصا وقتی در راهی به سر بالایی میوفتیم حالا این وسط بالا رفتن سن و کم رنگ تر شدن حس جوانی هم اضافه می شه.
با مراقبت موافقم، به یه جایی می رسی که میفهمی فقط و فقط خودت باید از خودت مراقبت کنی و از بیرون کسی نمیتونه کاری برات انجام بده، در شرایط خوب همراهی فقط.

متشکرم فاطمه جان.

ورزش کردن مثل یوگا و پیلاتس بهترش نمیکنن؟

پاسخ:
یوگا و پیلاتس رو امتحان نکردم. اما یک سری حرکات اصلاحی که بلد بودم انجام دادم، که موقت بودن.. این دو مورد احتمالا در طولانی مدت اثر گذار باشند. قبلا یوگا کار می کردم، خیلی خوب بود. پیلاتس رو نه هنوز.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی