جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

You won’t lie
You will shine bright
I see the light of the ending

You’ll be fine
Like a rising star
? Can you also see that starlight


بایگانی

این یا اون یا هر دو؟

دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۵۵ ق.ظ

کدوم فیلم بود یا سریال نمی‌دونم، دخترک به جاده باریک و سختی رسیده بود و با عصبانیت می‌گفت: «من همیشه دختر خوبه‌ی داستان بودم، نه الکل می‌خوردم نه مواد می‌کشیدم نه شب‌ها بیرون می‌موندم چرا به اینجا رسیدم؟!»
.
.
.
همون‌قدر که به اصطلاح بد بودن باعث عذاب وجدان میشه؛ خوب بودن ِ غلیظ هم وجدان رو به درد میاره. باید جواب‌گو باشیم در قبال خودمون که باعث شدیم وجودمون به پخمه بودن میل کنه!
همون‌قدر که در قبال رد کردن ِ خطوط  ِ مرزی مسئولیم؛ از نشکستن ِ حدهایی که اسماً و رسماً در بندشون هستیم مسئولیم. ما در قبال ِ جوانی‌مون مسئولیم. آیا درست تجربه اندوخته‌ایم؟ یا فقط حد بوده و مرز؟
 

۹۵/۰۳/۳۱

نظرات  (۹)

۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۰:۴۳ ساکن طبقه 40
بیشتر جوانی های این دیار که حد است و مرز  و ...
و یکی از عوامل مهم اش اگر از من بپرسید این است که ما جنبه های منفی هر چیزی را می گیریم. مثلا دین ، که از همان بچگی همش حرام ها را در سرمان زدند و نگفتند چه کارهای مثبتی که دین تبلیغ نمی کند ، دوستی و محبت، عشق و صله رحم، ترویج کارهای مثبت ِ خوبی که گاهی انسان در ماه ِ عسل یا برنامه های مشابه می بیند و پیش خودش می گوید: وای که چقدر با دین می شود کار کرد و فقط به ما یاد داده اند که با دین کاری نکنیم  ... همه اش حرام و نکردنی ها را در سرمان زده اند ، غافل از اینکه آن کردنی ها را اگر یادمان می دادند ، آن نکردنی ها را وقت نمی کردیم که بکنیم ...
پاسخ:
...و بذارید یه چیزی رو در ِ گوشی بهتون بگم، که عُرف چیزی ست بس مذخرف و 80% غیر ِ واقعی!
دقیقاً.
خیلی از چیزهایی که العان داریم به شکل های فعلی، در دین نیست! دین ِ واقعی میتونه خیلی شیرین تر و حتی علمی تر از این حرف ها باشه.
بعضی مرزایی که خودمون گذاشتیم اضافه س و ترس اینکه بریم اونطرفش باعث میشه یه جاهایی از زندگی رو فتح نکنیم. گاهی باید جاده های خطرناکو رفت ;)
پاسخ:
موافقم موافقم موافقم.
امان از حس تلخ پخمه قلمداد شدن...امان...
پاسخ:
چقدر حس ِ بدیه... آدم رو از خودش متنفر می کنه! مستقیــــم خال ِ عزت نفس رو میزنه!
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۲ .: جیرجیرک :.
20 سال دیگه و حتی همین حالا، ما به خودمون مدیونیم به خاطر کارهایی که می تونستیم، اما انجام ندادیم. 
پاسخ:
برای همین باید العان اعصاب خوردی ها و غصه ها رو بذاریم در ِ کوزه و بچسبیم به فرصت ها مون و کارهایی که می تونیم انجام بدیم! چند سال دیگه می تونیم اون غصه ها رو ترشی بندازیم که خاصیت ِ دارویی هم داشته باشه! :))
اره... 
قشنگ دیالوگ هاش یادمه اما نمیدونم کدوم فیلم بود... 
همیشه چه بد چه خوب یه مشکلی وجود داره
پاسخ:
اگه فهمیدی به من هم بگو. توی ذهنم میاد و می ره.
میدونی؟ آدم به این نتیجه می رسه خوب و بد فقط دوتا مولفه هستن! هر خوبی یه بدی داره هر بدی یه خوبی در نتیجه همه دُچار هستن همـــــه!
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۲۰ الهه سالاری
من اینجوری از متنت برداشت میکنم ک آیا با دید باز و آگاهی تصمیم گرفتیم یا کورکورانه و مقلدانه
درسته؟
اگه نه ، لطفا بیشتر برام توضیح بده
پاسخ:
نه.
که آیا تونستیم میدان دیدمون رو بزرگتر کنیم و قفس هامون رو بشکنیم؟
همین چند هفته پیش من به یکی از دوستام گفتم که رعایت نکردن یه سری از حد و مرزها عرضه و جرات میخواد که بعضیا بعضی وقتا ندارن!! در حقیقت این حسنشون نیست که اینقد مثبتن و سراغ امتحان کردن خیلی چیزا نمیرن بلکه عیبشونه!
دوستم گفت تو دیوونه شدی :))
پاسخ:
دقیقاً.
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید. :))
۳۱ خرداد ۹۵ ، ۰۴:۰۴ آقاگل ‌‌‌‌
گاهی وقتام از اونور بوم میفتیم دیگه رسم روزگاره

پاسخ:
کدومش سخت تره؟!
من ک اصلا درک نکردم ! 
پاسخ:
چی بگم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">