از سری تفکرات ِ اخیر - قسمت سوم : We Hurricane
هیچ وقت نگفتم که میخوام فقط یه پزشک باشم. اگر زندگی ارزشش اینقدر بالاست، اگر فقط یک بار بیشتر نیست، باید یه چیزی باشه خیلی بزرگتر از این حرفها. خیلی خیلی عمیقتر. چیزی که تجربهها درش نهفته باشه، پُر باشه از دیدن ِ نادیدنیها و شنیدن ِ ناگفتهها! برای همین روز به روز به عنوان اضافه میشد! زهرا خانم، طبیبهی حکیمهی منجمه / نویسنده / مسلط به چندین زبان از جمله فارسی، انگلیسی، هندی، عربی، فرانسوی و ... / خیاط و آشپزی ماهر.
تبصره: به اینها دختر، همسر، مادری شاد و موفق، بعلاوهی دنیادیدگی و کمی تجارت هم اضافه شه!
می ترسم عمر ِ قطارم کفاف ِ اینهمه واگن رو نده! :)) و خدا میدونه خود اینها هزاران زیر شاخه دارن! با این حجمهی خواستهها و آرزوها عاقلانه ست نشستن و غصه خوردن؟
Spreading like a fatal virus
Asia, US, Korea, Euro, South America
I hear the loud cheer in the night
The roof, The roof is on fire