جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

You won’t lie
You will shine bright
I see the light of the ending

You’ll be fine
Like a rising star
? Can you also see that starlight


بایگانی



قصه از این قرار هست که شاه سلطان حسین _ آخرین پادشاه صفوی_  سوگولی حرمش که خاتونی بود به غایت شجاع و باتدبیر رو به فتحعلی خان آقاشه باش بخشید که پاداشی باشه بر دلاوری‌های این خان ِ قاجار. وقتی طبق موازین شرع  100 روز بعد از نگه داشتن عده خاتون به عقد خان قاجار در اومد، از رازی پرده برداشت؛ بچه‌ی شاه سلیطان حسین رو در شکم داشت در صورتی که کلّ ِ ایل ِ قاجار او رو همسر خان‌ می‌دونستند..  این بچه شد محمدحسن‌خان ِ قاجار. بعد ِ ها صاحب پسری شد به نام ِ آقامحمدخان موسس سلسله‌ی قاجار. با این حساب؛ آیا یک کلاه ِ تاریخی سر ِ ما رفته؟ :)) مرکز ِ ثقل ِ ماجرا اینجاست اما داستان ِ اصلی از خیلی وقت قبل و با زندگی ِ خاتونی که بعداً امینه نامیده شد شروع می‌شه.

+ مدرکی مبنی بر مستند بودن این داستان وجود نداره و خود نویسنده در مقدمه‌ی کتاب میگه که قراره شما یک قصه‌ی تاریخی بخونید.
"این یک نیّت قدیمی است. آدمیزاد یک عمر _ یعنی صدها عمر _ است که می‌کوشد شاید مرز بین افسانه و تاریخ، قصّه و واقعیت، راست و دورغ، حق و ناحق را مشخص کند. هنوز که هنوز است پیدا نشده ..."

پس باور کردن یا نکردن این داستان با خود ِ خواننده ست. اما علاوه بر این ما با قصه‌ای مواجه هستیم پر از رشادت‌های زنانه، پر از مکر و تدبیرهای به جا و سرنوشت‌ساز، آمد ُ رفت آدم‌ها بر مسند ِ قدرت. بدیهی ِ که برای لذت بردن از این کتاب باید تاریخ رو دوست داشته باشید. از اینکه اداره‌ی این مرز و بوم تا به حال به دست ِ چه کسان ِ بی‌لیاقتی بوده نباید تن‌تون بلرزه! و به جمله‌ی "ضعف ِ حکومت ِ مرکزی" عادت کنید! نفس ِ عمیـــــق!!


* عنوان نوشت: به قول نویسنده "نام خیلی از زن‌ها در تاریخ‌نویسی مذکر این دیار گم شده."
کتاب‌های تاریخ ِ ما در مقاطع ِ مختلف ِ تحصیلی خیلی خیلی به تاثیر ِ خانوم‌ها در رقم خوردن ِ تاریخ بدهکار هستند!  چون خبر از این نمی دادند که در اصل "سلطنت را در پشت پرده، حرمسراها می گردانند."
آقای بهنود چه خوب دِین‌شون رو ادا کردند.


+ [کلیک]

+ جیره‌ی کتاب، کتاب‌های مسعود بهنود.


پ.ن.1 به جز امینه تا به حال؛ «خانوم» و «این سه زن» رو از مسعود بهنود خونده‌م.
اگر امینه رو اول خونده بودم خیلی از گره‌های تاریخی ِ دو کتاب دیگه برام برطرف می‌شدند. پس توصیه‌م اینه اگر خواستید بخونید حدالامکان از امینه شروع کنید که از دوران صفویه شروع میشه بعد خانوم که شروعش از اواخر قاجاریه ست و بعد این سه زن که به تاریخ معاصر نزدیکتر ِ و در مورد زندگی سه شخصیت اشرف پهلوی، مریم فیروز و ایران تیمورتاش هست.


پ.ن.2 شما هم اگر کتاب ِ خوبی در مورد تاریخ ایران تا قبل از دوران پهلوی می‌شناسید  مخصوصاً دوران امیرکبیر خوشحال می‌شم بهم معرفی کنید.


۹۴/۱۰/۲۵
ZaR

نظرات  (۹)

۲۷ دی ۹۴ ، ۱۳:۲۷ سهیلا (کاتارسیس)
اونی که شما خواستی معرفی کنیم رو من نمیدونم:)
 اما یه کتاب خوبی دارم میخونم به نام: "نقش سیاسی-اجتماعی زنان در تاریخ معاصر ایران"، نویسنده این کتاب "مرتضی شیرودی" هستش. 
پاسخ:
فکر می کنم همون چیزی باشه که دنبال ش هستم. 
بسیار متشکرم کاتارسیس جانم.
۲۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۲۷ یادگار ...
از کتابای خوبی که معرفی میکنید ممنونم :)
پاسخ:
یه لحظه نشناختمتون.
خواهــش میکنم. خوشحال میشم اگر به کارتون بیاد.
به به کتاب :)
پاسخ:
کتــــاب، یعنی زندگی.
خیلی لذت بخشه این موضوعات ، از اونجا که من تو کتاب تاریخی خوندن تنبلم تا چن سال پی یکیو داشتم که خیلی از مسایل تاریخی رو برام میگفت و من لذت میبردم. ولی الان نیس. 
همیشه همه جای دنیا در پشت پرده زن یا زنانی بودن تاثیرگذار تر از شاهی که ملت میدیدن.
پاسخ:
موافقم. من هم این موضوعات رو دوست دارم. چه دوست ِ خوش ذوقی داشتید.
به قول ِ شخصی حالا شما بگید «ضعیفه» در نهایت ما تاثیری که باید بذاریم رو میذاریم! :D
۲۶ دی ۹۴ ، ۰۰:۰۸ کودک فهیم
تاریخ نویسی مذکر رو خوب اومدی!
کتاب کیمیا خاتون رو خوندی؟ من حیرت کردم وقتی دیدم یه زن نقش به این بزرگی تو زندگی مولانا داشته و هییییچ اشاره ای بهش نشده تو زندگی مولانا...
پاسخ:
احتمالا با این اوصاف نگارنده های تاریخ هم فکر می کردند اسم ِ زن ها باید داخل ِ حمسرا ها دفن بشه! حیـــــاء اون موقع کجا میره اگر اسم این ها کنار مردها شنیده و گفته بشه؟!
مثلا چرا باید تنها اسمی که در کتاب تاریخ های درسی برده میشه؛ مادر ِ ناصردالدین شاه باشه که جزء زن های منفور محسوب میشده و باعث مرگ ِ خیلی ها ازجمله امیرکبیر شده بوده؟!

+ دارم این کتـاب روووو، هنوز نخوندمش..
کتابی که مشخصا تاریخی باشه نخوندم زیاد.
از مواردی که میتونم بهتون پیشنهاد بدم کتاب های آقای نادر ابراهیمی هست.
خود نویسنده در ابتدای کتاب نوشته که من تاریخ نمینویسم! اما با یک بیان داستانی خوب و در غالب رمان تاریخ رو شرح میده.
کتاب آتش بدون دود. 
مردی در تبعید ابدی
بر جاده های آبی سرخ
پیشنهاد میکنم بخونید این چند مورد رو
:))
پاسخ:
سلام،
باید اعتراف کنم تا به حال سمت ِ این نویسنده نرفته م. (بدون ِ دلیل ِ مشخصی :| )
اما حالا که فهمیدم ایشون هم در این راستا می نویسند؛ مشتاق شدم.
در مورد این دو کتاب تحقیق می کنم. متشکرم.
۲۵ دی ۹۴ ، ۲۱:۱۰ ♫ شباهنگ
اسم اینام آشناست
لابد اینارم خوندم
پاسخ:
چقدر خوب که خوندی.
من ایندفعه نمودار درختی کشیدم یادم نره! :))
۲۵ دی ۹۴ ، ۲۱:۰۷ بادبادک قرمز
ممنون از معرفی
در این مورد کتاب زیاد خوندم ولی اسمشون یادم نیس:-(
پاسخ:
سـلام ^ ^
اگه یادت اومد بگو.
۲۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۳ ♫ شباهنگ
ترم اول کارشناسی خوندم
ولی الان یادم نیست اصن در مورد چی و کی بود
پاسخ:
سلام.
این حس رو نسبت به خانوم و این سه زن دارم، فقط کلیات یادم مونده!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">