جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

You won’t lie
You will shine bright
I see the light of the ending

You’ll be fine
Like a rising star
? Can you also see that starlight


بایگانی

سالی یک جمله! (جبر یا اختیار)

دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۳۶ ب.ظ

"ما انسان‌های مجبورمختار؛ یا مختارمجبور؟"بیشتر از دوسال میشه که این جمله ذهنم رو درگیر کرده، می‌ره میاد می‌بینه هنوز جوابی ندارم دوباره می‌ره پاییز ِ سال ِ بعد برمی‌گرده! :)) جرقه‌ای زده می‌شه، از زیر خاکستر برمی‌خیزه خودش رو با شرایط ِ پیش‌آمده قیاس می‌کنه می‌بینه هنوز به جایی نرسیدم و دوباره.. عمق ِ درگیری ِ ذهنی با یک جمله! سال ِ گذشته پس از تفکرهای بسیار یکدفعه به نتیجه‌ی جدیدی رسیدم؛ در قالب ِ تنها یک جمله "داشتن ِ اختیار هم نوعی جبر محسوب می‌شه."

حالا امــــــــــــــــروز بعد از یک سال جمله‌ای به این مجموعه اضافه شد "امرٌ بینُ الاَمرین" یعنی امری میان دو امر است. نه جبر ِ مطلق و نه اختیار ِ مطلق. چیزی مابین ِ این دو. [هنوز نمی دونم می شه گفت یک چیز ِ نسبی ِ یا نه.] مثلاً، وقتی شما یک پاتون رو بالا می گیرید این از اختیار شماست اما اگر بگن اون یکی پا رو هم بالا بگیر نمی تونی و این جبر ِ. یا مثلاً ما نمی‌تونیم انتخاب کنیم در چه شهر/کشوری به دنیا بیایم، این جبر ِ ماست امّـا اینکه چه‌طور از این فرصت استفاده کنیم؛ اختیار ِ ماست. حالا که اینجا هستیم چه‌طور استفاده کنیم این مهمه.


پ.ن. ...و میدونید نکته‌ی راه گشای ِ کار ِ ما آدم‌ها کجاست؟ اینکه دست ازلج‌کردن‌ برداریم، جبرمون رو بپذریریم و از اختیارمون نهایت ِ استفاده رو ببریم.



۹۴/۰۸/۲۵
ZaR

نظرات  (۳)

کاش معلم دینی منم انقدر راحت قانعم میکرد و برای سوالام وقت میزاشت
مرسی واقعا
پاسخ:
سخته اینهمه وقت برای متقاعد کردن ِ دیگران گذاشت نیست؟:P
خودت به دنبالشون برو و پیدا کردن ِ جواب ِ سوال هات رو از خداوند بخواه، راهی یا کسی رو جلوی ِ راهت قرار میده.
خواهش می کنمم ^ ^
به نظرم شما دست از سره فلسفه بردار,برو لیسانس بیل و کلنگتم بگیر
اینجوری یه ملتی هم نشستن یه گوشه و سلولای خاکستریشون گره نمیخوره به هم:))))
والا
پاسخ:
ای جان :))
پیشنهاد خوبیه. البته موقع بیل و کلنگ زدن موقع ِ خوبیه برای تفکرات در این راستا :D
۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۹ یـک مـعــلـم . .
باسلام وتحیت،
معلومه که ذهن "خلاقی" دارین،
که درطی چندماه وچندسال،درگیرچنین مسأله ی پرچالشی - درعلم کلام - شدین .  .
.
واقعاهم جاداره که یک همچین جمله ای،یک سال،بلکه سالها،ذهن انسان رو به خودش مشغول کنه،
جمله ای که سالها وقرنها،ذهن دانشمندان وعلما روبه چالش کشیده،وهنوزهم نظریات گوناگونی پیرامونش مطرح می شه. .
ماانسانها،مجبورمختاریم،یامختارمجبور . .؟!
خب!
مابایدمواظب گزاره هایی که به ذهن ما واردمی شه باشیم.
آیا بایدلزوما،یکی ازطرفین سوال مطرح شده رو انتخاب بکنیم . .؟!
نه!
گاهی باید،قاعده ی مرسوم روبرهم زد،
نه این ونه آن!
.
وقتی این سوال روازامام صادق علیه السلام پرسیدند،
امام باروشن بینی،
همین کار روکردندوفرمودند:
لا جبـرولاتفـویـض،بل،امـرٌبیـن الأمـریـن . .
نه اجباراست ونه اختیار،بلکه چیزی است،بین این دو . .
.
اگربگوییم"جبر"است،گرفتارتفکراشاعره می شویم که همه چیزرا به خدانسبت میدهندوبرای انسان هیچ  اختیاری قائل نیستند.
و
اگربگوییم"اختیار"است،گرفتارتفکرمعتزله خواهیم شدکه همه چیزرابه انسان نسبت می دهندوبرای خداهیچ نقشی قائل نیستند.
.
به هرحال،
مابایک حقیقتی مواجهیم،
که خدای متعال،این دنیا را و حیات را،خلق نموده،
و
یک سری "قواعدوقوانین" را دراین پهنه ی گسترده،"وضع" کرده است.
بزرگترین محصول کارخانه ی نظام هستی،انسان است.
که باابزارهایی که به اوداده شده،
دراین دنیا،فکرمی کند،
کارمی کند،
و
چون وچرامی کند،
و. .
.
کلمه ی"قانون"رامی توان گاهی به جای "جبر"به کاربرد.
قانونی که وضع شده ودارای هدف ومصلحتی بالاتراز"آزادی"و"اختیار"است.
درچهارراه ها وخیابان ها،
"قوانین"راهنمایی ورانندگی،
دارای یک مصلحت عمومی است؛
واگرکسی اعتراض کندکه چراما"باید"زیرباراین"جبراجتماعی"،برویم،
فورا،عقل،
به اوپاسخ می دهد:
که هر"جبری" فی نفسه "بد"نیست . . !
اینجا،عرصه ی تجلی آزادی واختیارانسانها - به طورمطلق - نیست،
که اگر اینطورنباشد،براثرهرج ومرج،هستی انسانها،ساقط شده،
وآن "اختیار"،تبدیل به عاملی می شودکه ضدمصلحت،و خلاف اهداف عالی حیات انسانی،است.
وهمیشه"اختیار"داشتن- به  طورمطلق - مستحسن نیست.
اگر،درمسیررودی خروشان،سدی محکم نباشد،سیل حاصل ازآن مخرب خواهدبود. .
بنابراین،
دراین دنیا،ودرتکوین عالم،
یکسری قواعداجباری وجودارد؛
- مانندتولد،مرگ(. .) ،محل زندگی،فصول سال،حتی داشتن بدن،و . .زندگی روی کره زمین، حرکت وضعی وانتقالی زمین،و . .-
ودرعین حال به انسان،
یکسری اختیاروآزادی داده شده است،
که می تواند،دراین پهنه ی گیتی،فاعل باشدوکننده ی کار . .
هیچ کس نمی تواندبااستفاده ازتمام اختیارخود،به خالق این نظام عالم وحتی خوداین عالم،صدمه ای واردکرده وبه اصطلاح،مانندچاقویی،دسته ی خودراببرد.
بله،درست اشاره کردین،
انسان می تواندوباید،
ازاین فرصتی که دراختیاراوقرارداده شده،بهترین استفاده راببرد.
هم دراین دنیا،زندگی توأم بالذت،آرامش،رفاه،امنیت،وخوشبختی داشته باشد،
وهم دردنیای بعدی- که مرحله ی بعدازاین دنیا است-زندگی ابدی سعادتمندانه ای،
- درابعادوکیفیتی غیرقابل تصوروفوق العاده باعظمت وزیباولذت آفرین-داشته باشد.
.
بنده ترجیح می دم -درمسایل اجتماعی البته-به جای جبرازکلمه ی قانون وقاعده استفاده کنم،
وبگم که:
ما انسانها،بایدقوانین نظام عالم رو به رسمیت بشناسیم وازآزادی خود- درچهارچوب همین قوانین -نهایت استفاده روببریم .
=================
 سوره مبارکه الرعد آیه ۱۱/
**لَهُ مُعَقِّباتٌ مِن بَینِ یَدَیهِ وَمِن خَلفِهِ یَحفَظونَهُ مِن أَمرِ اللَّهِ ۗ
.
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم ۗ
.
 وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ**

ترجمه:
برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی‌] حفظ می‌کنند؛
.
(امّا) خداوند "سرنوشت" هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه "آنان" آنچه را در خودشان است "تغییر"دهند!
.
 و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
=================
ببخشیدکه طولانی نوشتم،
امیدوارم سرتون رو درد نیاورده باشم . .
درپناه حق باشید . .
پاسخ:
سلام و خسته نباشید. چندیدن بار کامنت تون رو خوندم و بسیار متشکرم از وقتی که برای نوشتن ش گذاشتیم معلم عزیز.

متاسفانه من هنوز در مقام ِ مباحثه نیستم . فقط می تونم تجزیه و تحلیل کنم، ببینم چی رو میشه به چی ربط داد و غیره. شاید برای همین ِ که اینقدر به نتیجه رسیدن طول کشیده. البته خودم هم برای اینکه از کار و زندگی نیوفتم یا به اصطلاح به درد ِ فلسفه خوان ها دچار نشم خیلی آهسته و کژدار مریض حرکت می کنم.

+ وقتی سرچ کردم فهمیدم امام علی و امام صادق (ع) در صحبت هاشون این جمله رو به کار برده اند. خودم در قالب ِ کلام ِ ملاصدرا باهاش آشنا شدم.
"قانون و جبر" رو قبول دارم. ما حکمت ِ خیلی چیزها رو نمی دونیم. به قول شخصی که می گفت ما نیومدیم به این دنیا که 100% بر وفق ِ مراد زندگی کنیم. اصلا انسان بودن یعنی توانایی ِ پذیرفتن ِ برخی قواعد و قوانین، اما مهم اینجاست که توانایی ِ تشخیص داشته باشیم. خیلی مهمه بتونیم قوانین یا جبر رو از اختیاراتمون تشخیص بدیم ( که متاسفانه در دنیای ِ امروز این حس در آدم ها پایین اومده یعنی واسطه ی پیشرفت هایی که بشر طی سالیان داشته بیشتر از اونچه که باید به خودش غَرّه شده. پس یک چیزهایی رو که باید قبول کنه قبول نمی کنه.
اما در مسائل اجتماعی صحبت از قانون خیلی سخته ، چون باز هم پای ِ انسان ها در میون هست و بعضاً آدم ها بنا به صلاحدید و منافع خودشون این قانون ها رو اشتباه تفسیر می کنند و دیگران رو هم مجبور به پذیرفتن این تفاسیر ِ می کنند!

+ این آیه.. عاشقشــم. جزء چیزهایی بود که در زمان ِ سختی بهش پناه می بردم..  اگر بخوایم میتونیم زندگی مون رو عوض کنیم.. اگر خودمون بخوایم.

باز هم متشکرم. موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">