جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

عشق، آن است که تو را خدای عزّ و جلّ از تو بمیراند و به خود زنده کند.

جنگجوی ِعاشق

You won’t lie
You will shine bright
I see the light of the ending

You’ll be fine
Like a rising star
? Can you also see that starlight


بایگانی

!Let's going to Rock it

يكشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ق.ظ

اگر صبح ِ زود دخترکی رو دیدید که توی این هوا با شلوار ورزشی، مانتو، مقنعه و یک هدفون ِ صورتی در حال ِ دویدن هست بدونید که اون منم! :)) امروز دوی ِ استقامت رو به 9 دقیقه رسوندم و خوشحاااااالم ,^^)

 اون روز داشتم دفترچه خاطراتم رو می‌خوندم رسیدم به نوشته‌های  سال ِ گذشته قبل از تولدم.. تصمیماتی که برای سال جدید گرفته بودم و خواسته هایی که داشتم... با تعجب متوجه شدم که از اون موقع تا حالا به هر 4 موردی که نوشته بودم رسیده‌ام!! البته زبان هنوز نیمه کار مونده و 1 ماه و 27 روز وقت دارم که زبان رو هم به سکوی ِ مورد نظر برسونم.

+ یکی از موارد همین ورزش کردن بود.. عضلات م ضعیف شده بود و این خمودگی ِ جسمانی برام گرون تمام می‌شد! نوشته بودم امیدوارم امسال بتونی صبح‌ها ورزش کنی و بعد با یک نون ِ تازه به خونه برگردی. اون روز که نون به دست وارد شدم و بقیه رو برای صبحانه بیدار کردم دیدم تصویر ِ ذهنی‌م به واقعیت تبدیل شده.

+ مورد بعدی داشتن برنامه‌ی روزانه تقریباً مدون و منظم بود. اون هم داره به جاهای ِ خوبی می‌رسه. ادامه‌ی این پست.
 برنامه ی قبلی. [دویدن و زبان توی حلق ِ خودم :)) :| درس رو زیاد نگران‌ش نیستم چون جی5 که می خونم 70% درسی ِ. از فیلم و کتاب هم به نسبت راضی‌م.]

این هم برنامه‌ی فعلی. سعی کردم از کیفیت به کمیت تغییر وضعیت بدم. البته یه چند روزی طول کشید که بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و حواسم به زمان باشه.


پ.ن. صبحانه‌ی دیرهنگام، بفرمائید سیب زمینی ِ سرخ کرده. داغ ِ داغ! :))


خانه‌ی ما

۹۴/۰۸/۱۷
ZaR

نظرات  (۹)

۱۵ دی ۹۴ ، ۱۰:۲۰ آقای مربّع
واقعا دنبال میکنم برنامتو :)‌ منم امید میگیرم
پاسخ:
امیدوار کننده ترین کامنتی بود که میتونستم دریافت کنم. مرسی.

برم خودکشی کنم آیا:)

:|
پاسخ:
نـَـه. :)) :|
میگم این سیب زمینی سرخ کرده ی چرب وچیل با اون دویدن سر صوووپ ! منافاتی نداره؟ هرچی سوزوندی برمیگرده که ..:دی

..
من روم نمیشه تو خیابون با گرم کن بدوام !! :|
پاسخ:
خخخخخخ :))
هوس کرده بودم.. بلافاصله بعدش نخوردم که زحماتم به باد بره، اما کاملا مشاهده کردم صبحانه ی غیر سالم(نیمه سالم) انرژی ده که نیست هیچ انرژی گیر هم هست!

خواهی نشوی رسوا همرنگ ِ جماعت شو :)) صبح بری پارک همه با گرم کن میان،راحته.
ازین به بعد صبح ِ زود که از خونه میزنم بیرون دنبال دخترکی میگردم که توی این هوا با شلوار ورزشی، مانتو، مقنعه و یک هدفون ِ صورتی در حال ِ دویدنه :)

پاسخ:
اگر دیدید لطفاً لبخند بزنید.
خیلی میخام ی چیزی بت بگم هی یادم میره...
اون قضیه ی گلاب ریختن رو بالش رو یادته؟ انجام دادما...
وقتایی که تازه داره سردرد شروع میشه اگر بریزم و سرمو بذارم رو بالش دردش به همون اندازه میمونه و شدیدتر نمیشه و به مرور قطع میشه...
اما اگر درد شدید بشه و بعد گلاب بریزم یه خورده انگار عمل نمیکنه.
در کل نتیجه ی خوبی ازش گرفتم مرسی :*
پاسخ:
ســلام ثریا جان.
آره، چه خوب یادت مونده.
چه جالب. برای سردرد تاحالا امتحان ش نکردم!
بوییدن ِ گلاب روی سیستم عصبی اثر میذاره و برای استرس مخصوصا خیلی خوب جاب میده. هر وقت دچار اضظراب شدی همراه خودت داشته باش در روز مثلا 10-15 بار بو کن(نفس عمیق بکش) برای راحت خوابیدن هم جواب می ده.
خواهش می کنم دوست جانم ^ ^

پ.ن.
"به دیدنم که میای برام گلاب بیار که مزه مزه کنم نفس کشیدن ِ تو"
بَه بَه :-)
پاسخ:
^ ^
نخندیا، ساعت خواب و بیداریتو برعکس خوندم :))
چقد زود میخوابی زهرا. من در بهترین حالت ساعت 1 کارام تموم میشه.
پاسخ:
فهمیه :)))))))
اگر دست ِ خودم باشه دوست دارم 7 شام بخورم 10 بخوابم! :D
طول میکشه تا بشه به یک برنامه ی خوابی ِ استیبل رسید.
بچه تو چرا انقد دیر میخوابی؟!!!
پاسخ:
به عنوان ِ کسی که قبلا جغد بوده این مورد رو هنوز نمی تونم کاملاً کنترل کنم :D
چه دختر پرانرژی ای :)
پاسخ:
ســــــلام ^ ^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">