چالش خودشناسی، روز سوم: جیرو خواب سوشی میبیند
در طول یک سال گذشته دوست داشتم هر کسی باشم جز خودم، در هر موقعیتی جز موقعیت خودم. هر کی رو میدیدم که به کاری مشغوله، یه آه میکشیدم و میگفتم خوش به حالش مدرک داره، کار داره و میتونه بلاخره به یه دردی بخوره. چونکه من نه کار دارم نه مدرک دارم، و چون در طی این سالها پشتکار و یکسو نگری نداشتم حتی در حرفهی خودم حرف چندانی برای گفتن ندارم. با این اوصاف بعد از 8 سال که برگشتم خونه از خودم هیچی ندارم و این خیلی دردناکه. دی ماه گذشته گفتم بذار مرخصی بگیرم یه هفته برم داخل یه رستوران کارآموزی ببینم منکه رویای آشپزی در سر میپرورونم از پسش بر میام یا نه؟ چشمتون روز بد نبینه اون یک هفته شد جزء بدترین روزهای زندگیم! اون قدر که شرایط کاریش سخت بود. اگه میموندم واسه این هم باید 8 سال دیگه از عمرم رو میذاشتم شاید برسم به نقطهی بالای صفری که الان در رشتهی خودم هستم! کارهای دیگه رو رو هم قبلا امتحان کرده بودم و رها کرده بودم... خلاصه بلاخره به این نتیجه رسیدم که همهی شغلها سخت هستن. فقط چند سال طول میکشه زیر و بم کار رو در بیاری و چندین سال طول میکشه بتونی خودت حرفی برای گفتن داخل اون رشته داشته باشی. پس باید عینک زیاده خواهی رو از روی چشم بردارم و شاخه به شاخه پریدن رو بذارم کنار. چون من نمی تونم همه کس باشم و همه چیز داشته باشم. یه دکتر شاید بتونه آشپز ِ ماهری باشه اما نمی تونه در عین حال یه خلبان و سرآشپز هم باشه!
مستندی در مورد جیرو اونوی 85 ساله که صاحب رستورانهای زنجیرهای سوکیاباشی در ژاپن هست و کلی ابداعات در زمینهی سوشی داشته و اولین رستوران سوشی در دنیا بوده که موفق به کسب سه ستارهی میشلن شده. نه فکر کنید خیلی بزرگه، رستوران اصلی که داخل ایستگاه متروی توکیو هست یک ردیفه و ده صندلی بیشتر نداره! فقط هم سوشی سرو میکنه ولی مردم از ماهها قبل جا رزو میکنن که بتونن اونجا غذا بخوردن.
خودش میگه من در رویاهام سوشی درست میکنم و نیمه شب با ایدههایی از خواب میپرم. از اون موقع تا حالا تنها کاری که میخواستم انجام بدم این بود که سوشی بهتری درست کنم و این کار رو بارها و بارها انجام میدادم و ریز به ریز بهترش میکردم.
اگه برید پیش جیرو و درخواست کار بدید بهتون رایگان آموزش میده اما نکته اینه که مدت کارآموزی 10 سال طول میکشه! باید 10 سال بتونی پشتکار داشته باشی و کم نیاری. مثل اینکه اول ِ کار حولهی داغ به کارآموزها میدن که یاد بگیرن چه طور با دست بچلونن(که تمرین خیلی دردناکیه) وقتی یاد گرفتن تازه میتونن به ماهی دست بزنن، ماهی رو برش بزنن و بعد از تقریبا 10 سال بهشون اجازه میدن تخم مرغی که کنار یه نوع سوشی سرو میشه رو بپزن!!
از زبان یکی از کارآموزهای جیرو:
من درست کردن سوشی تخم مرغ رو برای مدت زمان زیادی تمرین کرده بودم. فکر میکردم دیگه کارم خوب شده ولی زمان درست کردن اصل ِ کاری که میرسید همش خراب میکردم. تقریبا روزی چهار بار درست میکردم. ولی اونها میگفتن:«خوب نیست، خوب نیست، خوب نیست.» من احساس میکردم راضی کردن اونها غیر ممکنه، بعد از سه یا چهار ماه من بالای 200 تا درست کردم که همهشون رد شدن. زمانی که یه خوبش رو درست کردم و جیرو گفت:«این باید خوب باشه» اونقدر خوشحال شدم که گریه کردم.
توصیهی جیرو اینه:
_زمانی که درمورد پیشینهتون تصمیم گرفتید، خودتون رو غرق در کارتون بکنید. شما باید عاشق شغلتون بشید. هرگز درمورد شغلتون شکایت نکنید. شما باید زندگیتون رو وقف کنید تا در کارتون استاد بشید. این رمز موفقیته و کلید اینکه با احترام به شما نگاه کنند.
میبینم که زدی تو خط ژاپن:)) آفرین. ازت راضی ام:)))