قاب ِ دلخواه ِ من
این روزها قاب دلخواه من این شکلیه:
_دویدن رو خیلی دوست دارم، مرحلهی آخرش رو بیشتر. اونجا که چند دقیقه بیشتر به پایان باقی نمونده و باید هر چه در توان داری بذاری که زودتر به خط پایان برسی(بخونید کعنهو یک اسب یورتمه بری). تمام اعضای بدن چه بیرونی و چه درونی دست به دست هم میدن که زودتر به هدف برسی. شاید بشه گفت اون چند دقیقه با اینکه سختترین قست برنامه است؛ باحالترین قسمت هم محسوب میشه جوری که تجربهی دوباره اون حس انگیزهای میشه برای دفعات ِ بعد و به جون خریدن سختیهایی که داره.
_اینجا، دقیقا بعد از دویدن، وقتی که حتما باید چند دقیقهای رو افقی بگذرونم که خون به مغزم برسه. برای من زاویهی این عکس در عین حال که خاکیترین حالت ممکن رو نشون میده، رها ترین لحظهی ممکن هست.
پ.ن. جهت شرکت در چالش «قاب دلخواه خانهی من»
البته نمیدونم قاب عکس من رو میشه جزء چالش حساب کرد یا نه؟ چون بیرون از خونه بود و یکی از پروتکلها رو نداشت.
چه عکسی....چه عکسی...